هیس طوری از کاخ سعدآباد تا حسینیه جماران

اردوی گفتگومحور پویش کتابخوانی هیس‌طوری

0
0
هیس طوری از کاخ سعدآباد تا حسینیه جماران

هیس طوری از کاخ سعدآباد تا حسینیه جماران

اردوی گفتگومحور پویش کتابخوانی هیس‌طوری در دومین روز خود یک قرن را طی چند ساعت پشت سر گذاشت و با عبور از کاخ‌های پهلوی اول و دوم در آخر به حسینیه ساده و بی‌آلایش جماران رسید.

به گزارش آرتین، رسانه رسمی نوهنران ایران؛ صبح امروز که از خواب بیدار شدیم، بعد از صرف صبحانه و گپ و گفت صبحگاهی با دهه هشتادی‌های هیس‌طوری، با شور و نشاط راه افتادیم سمت سال‌های ابتدایی قرن گذشته شمسی؛ آنجایی که رضاخان پهلوی را تازه به قدرت رسانده بودند و قاجار برای همیشه به پایان رسیده بود.

مجموعه کاخ‌های سعدآباد، امروز میزبان نخبگان کتابخوانی هیس‌طوری بود؛ نخبگان نوجوونی که با مطالعه مجموعه 15 جلدی سرگذشت استعمار به قلم مهدی میرکیایی در پویش هیس‌طوری حالا بیش از پیش تشنه تاریخ و زیر و رو کردن اون هستن.

وارد محوطه مجموعه سعدآباد که شدیم با عبور از موزه‌های سلاح قاجار، موزه لباس، ظروف و آشپزخانه سلطنتی که هر کدوم در یکی از بناهای تاریخی مجموعه قرار داشت، به بنایی رسیدیم که نامش رو برادران امیدوار گذاشته بودند.

دو برادر جهانگردی که دنیا رو زیر پا گذاشتن و برای یافتن حقایق تاریخ و جوامع گوناگون بشری دست به هر کاری زدن.

این موزه شامل یادگاری‌هایی بود که این دو برادر جهانگرد ما با خود از جای جای دنیا آورده بودن و هر یک گوشه‌ای از این پهنه آبی خاکی رو معرفی می‌کرد.

انتخاب این موزه ازسوی برنامه‌ریزان هیس‌طوری انتخابی هوشمندانه بود، چون برادران امیدوار شباهت بسیاری با نوجوونای پویش ما داشتن، با این تفاوت که سفر ما درون کتاب سپری شد و اون‌ها سفری حقیقی رو تجربه کردند.

از کاخ سعدآباد تا حسینیه جماران

بعد از موزه برادران امیدوار که در بنایی منتسب به دوره قاجار برپا شده بود، ساختمون رو دور زدیم و به کاخ سبز رفتیم؛ جایی که رضاخان پهلوی زندگی می‌کرد و اتفاق‌های بسیار مهم تاریخی درون اون شکل گرفته بود.

بچه‌ها چهارچشمی و هوشیار آثار باقی مونده و به نمایش گذاشته‌شده کاخ رو که سنت معماری ایرانی در اون موج می‌زد بررسی می‌کردن و گاهی در مورد موضوعی که گویا در کارگاه‌های اردوی گفتگومحور پویش مطرح شده بود بحث و گفتگو می‌کردند.

 

کمی جلوتر با یکی از پسرای دهه هشتادی هیس‌طوری همراه شدم. خیلی کُند پیش می‌رفت و همه چیز رو به‌دقت رصد می‌کرد و موقعی هم توقف و با خودش کلنجار می‌رفت.

انتهای مسیر بازدید کاخ به نقشه‌ای از ایران و کشورهای همسایه رسیدیم که بالای اون در مورد پیمان سعدآباد نوشته شده بود. این نوجوون هیس‌طوری ما با دقت محو تماشای نقشه و مطالعه اون شده بود.

به خودمون که اومدیم همه بچه‌های هیس‌طوری طبق قرار قبلی با مربیان خود کاخ را ترک کرده بودن و برای اعزام به کاخ نیاوران سوار اتوبوس‌ها شده بودن. هرطور که بود خودمون را به بقیه بچه‌ها رسوندیم و راهی نیاوران شدیم.

پا در نیاوران که گذاشتیم، یک راست به کاخ اصلی رفتیم؛ کاخی که ساختار ساختمون اصلی اون نشونه‌های کمتری از معماری سنتی ایران داشت و خبر از تغییر رویکردی جدی و عمیق با کمک غربگرایی داشت.

دهه هشتادی‌های هیس‌طوری چند دهه از کاخ سبز سعدآباد تا کاخ اصلی نیاوران رو پشت سر گذاشتن و این تغییر ناگهانی رو مثل عبور از پست‌مدرنیسم و ورود به مدرنیته حس کردن.

بین صحبت‌هایی که داشتن کاملا مشخص بود که تغییر دوره تاریخی و تغییر مدیریت حکومت سلطنتی ایران در این کاخ رو فهم و درک کردن.

خب این کاخ در دوره محمدرضای پهلوی که علاقه بسیاری به غرب داشت ساخته شده و چنین تغییری ناگهانی قابل‌پیش‌بینی بود.

از کاخ سعدآباد تا حسینیه جماران

اردوی گفتگومحور پویش کتابخوانی هیس‌طوری در دومین روز خود یک قرن را طی چند ساعت پشت سر گذاشت و در آخر به حسینیه جماران رسید؛ اونجایی که امام بعد از بازگشت به ایران، محل سکونت خودش رو به تهران منتقل می‌کنه و از عاشقان خودش میزبانی.

هیس طوری از کاخ سعدآباد تا حسینیه جماران
هیس طوری از کاخ سعدآباد تا حسینیه جماران

وارد حسینیه که شدیم بسیاری از بچه‌ها با آواهایی مثل «عههه اینجا همون‌جاست که امام سخنرانی می‌کرد» واکنش‌های خود رو نسبت به حضور در این مکان نشون دادن.

خیلی‌ها حسینیه رو تنها از تلویزیون دیده بودن و براشون سوال بود که واقعا امام خمینی به‌عنوان رهبر کبیر انقلاب اسلامی در چنین جای کوچیکی زندگی و از همین حسینیه گچی و خاکی چند میلیون جمعیت مردمی ایران اسلامی رو هدایت و رهبری می‌کرد.

یکی از بچه‌ها پرسید: «اینجا که خیلی کوچیکه، چطوری همه مردم پای سخنرانی‌های امام می‌اومدن؟!»

انگار دهه هشتادی‌های هیس‌طوری بعد از تماشای اون کاخ‌های پرزرق و برق پهلوی، انتظار حسینیه ساده و بی‌آلایشی مثل جماران رو نداشتن.

بچه‌ها دچار تضادی میان توانایی و امکانات ظاهری شده بودن و سوالی براشون پیش اومده بود که چه چیزی امام خمینی در این حسینیه ساده رو بر حکام سلطنتی سر تا پا طلای پهلوی در آن کاخ‌های باشکوه پیروز کرد؟ و در ادامه کم‌کم خودشون پاسخ‌ خود و هم‌اردویی‌هاشون رو می‌دادن.

امام شخصیتی مردمی بود و با سیاست، دیانت و اخلاق اهل‌بیتی‌اش به دل‌های همگان نفوذ کرده بود.

یکی‌شون می‌گفت: «اون‌جایی که می‌گن دین از سیاست جدا نیست اینجا مشخص می‌شه».

پست های مرتبط

0 0 رای ها
با انتخاب ستاره نظرت در مورد روایت را مشخص کن
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

ارسال روایت

روایت خود را با ما به اشتراک بگذارید

تازه ترین روایت

عوامل-شادی-در-خانواده
جمع چهارنفره
1715493934376
برکت
IMG_۲۰۲۴۰۵۱۲_۰۹۳۵۰۳
رزق معنوی
زبان فارسی
"عاقا یا آقا"
روز دختر
نیمه دوم دنیای دخترونه
صلیب سرخ
مسیح های کوچک قرمز
شیخ صدوق
ابن بابویه
شهید مطهری
یاد استاد
شهید آوینی و نادر طالب زاده
یار نادر انقلاب
حرم  عبدالعظیم حسنی(ع)
غربت حسن ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x