طلوعِ فجر
همه منتظر بودند.
عزیزی در راه بود.
به گزارش آرتین، رسانه رسمی نوهنران ایران؛ ساناز احسانی- کسی که با آمدنش فصل جدیدی را در زندگی مردم رقم میزد.
کسی که با آمدنش در دلِ زمستان، بهار را به ارمغان میآورد.
سرانجام لحظه موعود فرارسید و در دوازدهم بهمنماه سال 1357، خورشیدی در آسمانِ ایران طلوع کرد که با این طلوع هزاران هزار چشمه نور زندگی مردم ایران را روشن و درخشان ساخت.
بزرگ مردی که وسعت دریاها و صلابت کوهها در وجودش خلاصه میشد پس از سالها، به وطن بازگشت.
تاریخ شاهدِ استقبالی بینظیر از مردی بود که مسلمانان، مستضعفین و آزادگان جهان، او را همچون پدرِ خویش دوست میداشتند.
هزاران نفر از شیفتگانِ این مردِ بزرگ در مسیر منتهی به بهشت زهرا با اشتیاق میدویدند تا سخنان تاریخی امام و رهبرشان را بشنوند.
همه سراپا گوش و هوش شده بودند تا سخنانِ گهربارِ این مردِ مقتدر به جانشان بنشیند.
همه میدانستند حماسهای عظیم و انقلابی پرشکوه در راه است.
روزها سپری میشدند.
در دل همین روزها، تظاهرات و راهپیماییهای بسیاری برای به وقوع پیوستن آن حماسه بزرگ، جریان داشت.
همه منتظر بودند تا آن مرد با دَم مسیحایی خود، دلها را زنده کند و به جانها زندگی ببخشد.
همه چشم انتظار بهاری سرسبز و باطراوت در زمستانی سرد و سیاه بودند.
سرانجام زمانِ موعود فرارسید و خمینی بزرگ، در بیستودوم بهمنماه سال 1357حماسه ای فراموش نشدنی را در قلبِ تاریخ رقم زد.
حماسهای به وسعتِ پیروزی شکوهمندِ انقلاب اسلامی.
از دوازدهم تا بیستودوم بهمن ماه، دَه روز گذشت.
دَه روز ِ پرحادثه
دَه روز ِپرالتهاب
و درنهایت
آن حماسه بزرگ به وقوع پیوست.
آن فجرِ عظیم، قلبِ تاریکی را شکافت و شیرینیِ طلوع خورشید در شبی سرد و تاریک به جان همه نشست.
این پیروزی بزرگ دلها را شادمان کرد و از چشمها، اشکِ شوق جاری ساخت.
و این گونه دهه فجر در دل تاریخ برای همیشه ماندگار شد…