برکت

دست‌هایش را روی سینه‌ می‌گذارد، از روی صندلی‌اش بلند می‌شود و سلام می‌دهد‌. می‌گویند قرار است پرچم امام رضا(ع) را بیاورند دور صندلی‌ها بگردانند.

4
0

آرتین رسانه رسمی نوهنران ایران؛  زینب زاغری_

دختری روی صندلی جلویم نشسته است. قبل از شروع نمایش، درباره‌ی ابر‌های نورانی روی صحنه با مادرش گفت‌وگو می‌کرد و زمان شروع را می‌پرسید.

صدای خنده‌اش را در زمان نمایش می‌شنیدم. گاهی برمی‌گشت و به مادرش می‌گفت، چقدر قشنگه، مامان این خانما فرشته‌ان؟

هر سرودی که قبل از نمایش پخش می‌شد را با ذوق تکرار می‌کرد و به مادرش می‌گفت: با منه، مامان خوشحالی که دختر داری؟

مادرش که انگار در آن لحظه خوشحال‌ترین آدم روی زمین بود، با لبخند به او خیره شد و گفت “معلومه عزیزم‌، تو برکت زندگی مایی.”

برکت کلمه‌ای است که مدت‌هاست ذهنم را به خودش مشغول کرده است‌. چگونه می‌شود شکر برکت‌های جاری زندگی را به جا آورد؟ این سوالی بود که در راه رسیدن به نمایش از خودم پرسیدم.

پرسیدم که چگونه می‌خواهی شکر بودن حضرت معصومه(س) و برادرشان که صاحب رئوف‌ترین‌ قلب دنیاست را به جا آوری؟

دختر صندلی جلویی، بعد از دیدن صحنه‌ی تولد دختری از تبار آفتاب بلند شد و بالا و پایین پرید. انگار که یادش آمده باشد برای دیدن نمایش آمده، روی صندلی نشست. به صحنه‌ نمایش خیره شد.

خندیدنش، دست زدنش، حرف زدنش با مادرش، سراسر لطافت است. چشم‌های او هم به دنبال نشانه است. انگار در یک جشن تولد حقیقی، حال خوبی را تجربه می‌کند.

آن هم در جشن تولد یکی از بهترین دخترهایی که زمین و آسمان به خودش دیده است. بیش از پیش، می‌خواستم حضرت معصومه(س) را بشناسم. داشتم می‌گفتم، در راه از خودم می‌پرسیدم که بودن‌شان را چگونه می‌توان شاکر بود؟ اواخر نمایش، جوابش را گرفتم. با شبیه بودن به او.

مگر نه اینکه انسان هرکس را دوست داشته باشد شبیه‌ش می‌شود؟ بهترین دختری که زمین و آسمان به خود دیده است، راهش آنقدر زیباست که قدم برداشتن به سمتش تمام چیزی است که می‌خواهم. اواخر نمایش، دختر روی صندلی جلویی، احساس می‌کند به زیارت رفته است.

دست‌هایش را روی سینه‌ می‌گذارد، از روی صندلی‌اش بلند می‌شود و سلام می‌دهد‌. می‌گویند قرار است پرچم امام رضا(ع) را بیاورند دور صندلی‌ها بگردانند. چشم‌هایش پر از اشک می‌شود. به مادرش پرچم را نشان می‌دهد و به فکر فرو می‌رود، شاید به فکر اینکه می‌خواهد در آینده، چه راهی را انتخاب کند.


روایتِ تئاتر دختری از تبار آفتاب

پست های مرتبط

0 0 رای ها
با انتخاب ستاره نظرت در مورد روایت را مشخص کن
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

ارسال روایت

روایت خود را با ما به اشتراک بگذارید

تازه ترین روایت

عوامل-شادی-در-خانواده
جمع چهارنفره
1715493934376
برکت
IMG_۲۰۲۴۰۵۱۲_۰۹۳۵۰۳
رزق معنوی
زبان فارسی
"عاقا یا آقا"
روز دختر
نیمه دوم دنیای دخترونه
صلیب سرخ
مسیح های کوچک قرمز
شیخ صدوق
ابن بابویه
شهید مطهری
یاد استاد
شهید آوینی و نادر طالب زاده
یار نادر انقلاب
حرم  عبدالعظیم حسنی(ع)
غربت حسن ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x